تعداد افراد آنلاین

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

داستانک

گویا در روز 13 بدر آبان لبای شخصی های زحمت کش اقدام به رنگ کردن لباس مردم میکردند تا شناسایی مردم راحت تر صورت بگیره.(یک چیزی تو مایه های پینت بال).
.
.
.
- هی بچه چرا لباست رنگیه؟
+ دارم از سره کار بر میگردم!
- چه کاری؟
+ نقاشی ساختمون!
- دروغ نگو پدر سوخته.
+ دروغ نمیگم.
- غلط کردی مردیکه [...]
+ خب چرا فحش میدی , با بچه ها رفته بودیم پینت بال!
- پینت بال؟ گ*و*ه خوردی پدر سگ یک پینت بالی نشونت بدم که اون سرش نا پیدا باشه!
+ مردیکه [...] چرا فحش میدی؟
- شتلق (صدای سیلی) , ببرینش بچه [...] رو.
آنگاه او را سوار یک ون سبز و سفید کرده و با چند نفر دیگر به ناکجا آباد بردند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بابا خیلی باحالی ، دمت گرم .