هیچ چیزی را تا اهلی نکنند نمی توان شناخت. آدمها دیگر وقت شناخت هیچ چیز را ندارند. آنها چیزهای ساخته و پرداخته از دکان می خرند ، اما چون کاسبی نیست که دوست بفروشد آدمها بی دوست و آشنا مانده اند. تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن!
۱۳۹۰ دی ۶, سهشنبه
۱۳۹۰ دی ۲, جمعه
۱۳۹۰ آذر ۲۹, سهشنبه
۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه
۱۳۹۰ آذر ۲۲, سهشنبه
۱۳۹۰ آذر ۱۵, سهشنبه
۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه
۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه
۱۳۹۰ آذر ۸, سهشنبه
۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه
۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه
صندوق دریافت (2)
من به باکره بودن قلب فاحشه ها و فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم. قلب فاحشه ها در حسرت عشق ابراز نشده است و ذهن باکره ها اسیر موجی از غریزه های ارضاء نشده!
۱۳۹۰ آذر ۱, سهشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۴, سهشنبه
شازده کوچولو
محاکمه خود از محاکمه دیگران مشکل تر است. تو اگر توانستی درباره خودت درست قضاوت کنی قاضی واقعی هستی.
۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه
شغل داماد (17)
+ خب بفرمایید شغل شریف آقازاده چی هست؟
- والا عارضم خدمتتون که ایشون ورزشکار به صورت حرفه ای هستن.
+ عجب! چه رشته ای اونوخت؟
- در رشته داورزنی فعالیت می کنند.
+ نشنیدم این رشته رو تا حالا اسمشو!
- توضیح میدم خدمتتون. ایشون بر کار تیم های داوری ورزشی نظارت می کنن.
+ عجب تا ته قضیه رو خوندم!
- والا عارضم خدمتتون که ایشون ورزشکار به صورت حرفه ای هستن.
+ عجب! چه رشته ای اونوخت؟
- در رشته داورزنی فعالیت می کنند.
+ نشنیدم این رشته رو تا حالا اسمشو!
- توضیح میدم خدمتتون. ایشون بر کار تیم های داوری ورزشی نظارت می کنن.
+ عجب تا ته قضیه رو خوندم!
۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه
شب جمعه
بیایید به یاد دکتر و مهندسایی که رفتن لای دسمال کاغذی یا رفتن توی چاه حموم یک دقیقه سکوت کنیم.
۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه
۱۳۹۰ آبان ۱۷, سهشنبه
شازده کوچولو
قدرت قبل از هر چیز باید متکی به عقل باشد. اگر تو به ملت خود فرمان بدهی که همه خود را به دریا بیندازند انقلاب خواهند کرد.
۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه
۱۳۹۰ آبان ۱۰, سهشنبه
فوتبال به سبک ایرانی یا فوتبالفارسی
یکی کنار زمین می شاشه ، یکی اون یکی رو انگولک میکنه ، یکی به تلافی خایه های اون یکی دیگه رو میکشه. مربی می خواد شوک بده می زنه تو صورت بازیکنش. دوتا هم تیمی با هم وسط بازی درگیر می شن. اون یکی تماشاگرا علیه اش شعار می دن میره سمت تماشاگرا تخماشو حواله می کنه (چند سال پیش). اون یکی دیگه گل می زنه بعد از گل از خوشحالی حرکاتی شبیه استریپ تیز انجام می ده و کم مونده شرتشو هم دربیاره! بازیکن خارجی فلان تیم میاد میزنه تو گوش داور. خبرنگار بیچاره از عوامل انتظامی کتک نوش جان میکنه. اسطوره فوتبالمون می خواد بچه ها رو بفرسته سر وقت فلان مجری تا می خوره بزننش! فلان مربی که سوال خبرنگار به مزاقش خوش نمیاد به علی نامی با ایما و اشاره میگه که خبرنگار مربوطه رو از سالن کنفرانس بیرون کنه. یکی رو تو پارتی میگیرن. یکی پشت بنزش به طرفدارا فحش خوارمادر میده. یکیشونم تو هواپیما میگه هوا پیما داره سقوط میکنه. و این داستان ادامه دارد.
اینست فوتبال ما: بزن ، بکش ، قهقهه بزن.
فوتبال ملی ، افتخار ملی
اینست فوتبال ما: بزن ، بکش ، قهقهه بزن.
فوتبال ملی ، افتخار ملی
۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه
بعله خب...
یکی از اولین چیزایی که آدم باید تو سیاست یاد بگیره اینه که واسه یه سیاستمدار ، بدترین سیاستا اینه که بخواد رو پاهای یه سیاستمدار دیگه راه بره!...
۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه
ببینین بچه ها
خب از اونجایی که دنیا دو روزه و آدم از فرداش خبر نداره ، پس چه بهتر که دم رو غنیمت بدونه و تا فرصت داره ، کیف کنه و خوش بگذرونه.
۱۳۹۰ آبان ۳, سهشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه
#474
دلقکی که به میخوارگی بیفتد زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می کند.
.
.
.
عقاید یک دلقک. نوشته: هاینریش بل. مترجم: شریف لنکرانی
.
.
.
عقاید یک دلقک. نوشته: هاینریش بل. مترجم: شریف لنکرانی
۱۳۹۰ مهر ۳۰, شنبه
۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه
گفنم گفت (قسمت ششم)
گفتم: چیه می خندی؟
گفت: یاد یک چیزی افتادم.
گفتم: یاد چی؟
گفت: این میزه رو که این یارو دکتره روش نشسته رو که دیدم خندم گرفت!
گفتم: به چیش می خندی حالا!
گفت: یادش بخیر بچه که بودم هر وخت دستمو که می کردم تو دماغم ، موشش رو می مالیدم زیر میز یا زیر فرش!
گفتم: اَه...
گفت: تازه مامانم اگه می دید چه قشرقی راه می نداخت. بهم میگفت پدسسگ دستتو نکن تو دماغت!
گفتم: خب!
گفت: باز بابام میومد یکی محکم می زد پس کلم و میگفت به خاطر کثافت کاریای تو من دارم فُش می خورم ، باز من با گریه می رفتم پیش مامانم و می گفتم بابا منو زد. باز مامانم داد می زد از اون سر خونه که چرا بچه رو می زنی مرتیکه پنجاه ساله! خلاصه بلبشویی می شد!
گفتم: پس بیخود نیست یه کم مشاعرت مشکل داره!
چیزی نگفت و منم دیگه چیزی نگفتم.
گفت: یاد یک چیزی افتادم.
گفتم: یاد چی؟
گفت: این میزه رو که این یارو دکتره روش نشسته رو که دیدم خندم گرفت!
گفتم: به چیش می خندی حالا!
گفت: یادش بخیر بچه که بودم هر وخت دستمو که می کردم تو دماغم ، موشش رو می مالیدم زیر میز یا زیر فرش!
گفتم: اَه...
گفت: تازه مامانم اگه می دید چه قشرقی راه می نداخت. بهم میگفت پدسسگ دستتو نکن تو دماغت!
گفتم: خب!
گفت: باز بابام میومد یکی محکم می زد پس کلم و میگفت به خاطر کثافت کاریای تو من دارم فُش می خورم ، باز من با گریه می رفتم پیش مامانم و می گفتم بابا منو زد. باز مامانم داد می زد از اون سر خونه که چرا بچه رو می زنی مرتیکه پنجاه ساله! خلاصه بلبشویی می شد!
گفتم: پس بیخود نیست یه کم مشاعرت مشکل داره!
چیزی نگفت و منم دیگه چیزی نگفتم.
۱۳۹۰ مهر ۲۶, سهشنبه
اهم اخبار
وی در اجتماع پرشور مردم این استان خبر از تشکیل اُپک تخمی برای صادرات و تامین انواع تخم دیگر کشورها داد.
۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه
آخ دیدی یادم رفت...
دوشنبه 4 مهر تولد دو سالگی اینجا بود. چه زود دو سال گذشت از روزی که اینجا رو افتتاح کردم. قصه ساختن اینجا خیلی هم مفصله که شاید بعدن به تفضیل بهش بپردازم.
۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه
بشر می ماند چه بگوید!
توی اخبار ایران داره یک خانوم معترض جنبش اشغال وال استریت رو نشون میده. خانومه میگه سرمایه داری بده و فلان و بیسار... تو دلم گفتم این حاج خانوم باید تو مملکت نایب امام زمان زندگی میکرد تا با کوچکترین اعتراضی میبردنش کهریزک و ببخشید به قولی خشک خشک ترتیبشو میدادن تا گنده گوزی نکنه...
۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه
۱۳۹۰ مهر ۲۰, چهارشنبه
گویند که تعارف آمد و نیامد دارد...
آن گاه که خدای تعالی بدون خواهش و مسئلت و بدون تمنای قلبیِ شما هدیه ای فرستد ، بپذیرید و رد نکنید ؛ چه ، رد ّ احسان در این وقت ردّ احسان خدای تعالی است.
۱۳۹۰ مهر ۱۹, سهشنبه
egg planet
یک زمانی اگه کسی چشم میخورد براش تخم مرغ میشکستن برای رفع قضا بلا ، اما الان اگه بگی نیمرو یا املت خوردی چشمت میزنن!
۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه
۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه
۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه
محکمه درون
نمیدونم تا حالا به این قضیه دقت کردین یا نه که گاهی وقتها وجدان مانع ارتکاب گناه نمیشه فقط اگه قراره ازاون گناه لذتی ببریم ، اون لذت رو کوفتمون میکنه!
۱۳۹۰ مهر ۱۲, سهشنبه
شازده کوچولو
آدم وقتی زیاد دلش گرفته باشد غروب خورشید را دوست می دارد.
.
.
.
پ-ن: بعد از این سه شنبه با شازده کوچولو
.
.
.
پ-ن: بعد از این سه شنبه با شازده کوچولو
۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه
بسته اقتصادی
بابام توصیه کرد: برای قرض گرفت پول آدم های بدبین را انتخاب کن. آنها توقع برگرداندنش را ندارند.
مغالطه؟؟!!
به نظر من بالشت ها هم مثه مرغ هستند چون با داشتن این همه پَر نمیتونن پرواز کنن! از نظر فلسفی به این قضیه چی میگن؟
۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه
۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه
۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه
۱۳۹۰ مهر ۵, سهشنبه
آخرین نگهبانی
25 شهریور آخرین لوحه نگهبانی خودم رو دادم و این مطالب رو اونجا یادداشت کردم تا سر فرصت مناسبی اینجا قرار بدم:
قرارگاه که می آیم می خواهم گریه کنم،گویی که غم همه عالم روی دلم آوار می شود. نمی دانم چگونه است اما یک جورهایی خیلی احساس بدبختی و درماندگی می کنم. خدا آخر و عاقبت همه مان را به خیر کند. آخرین لوحه نگهبانی را که که می دهی خیلی زود احساس تهی بودن و پوچی یقه ات را می گیرد و رهایت نمی کند. فکر بعد از سربازی که قرار است چکار کنی،فکری است که ماه ها ذهنت را مشغول کرده و آنقدر تکراری شده است که تو را دچار سرگیجه و دل آشوبا می کند.
آنقدر که در روزهای آخر سربازی احساس نا امیدی به آینده در من مشتعل می شود،در روزها و ماه های اول دچار این احساس نمی شدم. می گویند سربازی که بروی مرد می شوی. نمی دانم الان که سربازی خود را تمام کرده ام مرد شده ام یا نه؟ شاید تقصیر از ماست که که مفهوم مردی را بد متوجه شده ایم. اصلن به که می گویند مرد؟
قرارگاه که می آیم می خواهم گریه کنم،گویی که غم همه عالم روی دلم آوار می شود. نمی دانم چگونه است اما یک جورهایی خیلی احساس بدبختی و درماندگی می کنم. خدا آخر و عاقبت همه مان را به خیر کند. آخرین لوحه نگهبانی را که که می دهی خیلی زود احساس تهی بودن و پوچی یقه ات را می گیرد و رهایت نمی کند. فکر بعد از سربازی که قرار است چکار کنی،فکری است که ماه ها ذهنت را مشغول کرده و آنقدر تکراری شده است که تو را دچار سرگیجه و دل آشوبا می کند.
آنقدر که در روزهای آخر سربازی احساس نا امیدی به آینده در من مشتعل می شود،در روزها و ماه های اول دچار این احساس نمی شدم. می گویند سربازی که بروی مرد می شوی. نمی دانم الان که سربازی خود را تمام کرده ام مرد شده ام یا نه؟ شاید تقصیر از ماست که که مفهوم مردی را بد متوجه شده ایم. اصلن به که می گویند مرد؟
۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه
یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان...
رای مردم کم بود حالا اطلاعات حسابای کاربری مردم توی اینترنت رو هم میدزدن! مملکته داریم؟!
.
.
.
[+]
.
.
.
[+]
۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه
قانون بقای کادو
شما هم مثه ما هدیه هایی که براتون میارن رو نگه میدارین و در مراسم بعدی که در راهه برای یکی دیگه هدیه میبرین؟
۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه
۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه
open here
سالها گذشت و گذشت و گذشت و ساندیسها کماکان تولید شدند و تولیدکنندگان نوشتند از "اینجا" باز کنید و مردم همچنان از "آنجا" باز میکردند!
کمک فوری ، رسانه شمائید!
از کلیه دوستانی که در حوزه عکاسی و دوربین های دیجیتال فعالیت میکنند خواهشمند است بنده را راهنمایی کنند. بین
"canon powershot sx 30 is" و "nikon coolpix p500" کدام را ابتیاع نمایم؟ هر دو مدل دارای مزایا و معایبی هستند که انتخاب را مشکل کرده اند چه از لحاظ حسگر که یکی حسگر CCD و دیگری حسگر CMOS دارد و الخ...
."canon powershot sx 30 is" و "nikon coolpix p500" کدام را ابتیاع نمایم؟ هر دو مدل دارای مزایا و معایبی هستند که انتخاب را مشکل کرده اند چه از لحاظ حسگر که یکی حسگر CCD و دیگری حسگر CMOS دارد و الخ...
.
.
فقط خواهشن اگه میشه یک کم سریعتر!
۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه
۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سهشنبه
۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه
۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه
۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه
سالگرد ازدواج
نشستم حساب کردم اگه در تاریخ 90/9/9 ازدواج کنم ، اونوخت نهمین سالگرد ازدواجمون رو با حاج خانوم میشه در 99/9/9 جشن بگیریم.
.
.
.
آینده نگری یعنی در حد چمپیونز لیگ!
.
.
.
آینده نگری یعنی در حد چمپیونز لیگ!
۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه
۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه
۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سهشنبه
۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه
نوستالوژی های دوران ولگردی (قسمت یازدهم)
یادش بخیر رنو 5 آبی آسمونی بابام که مدل 1360 بود. توش یک نوار از آهنگای سیاوش شمس داشتیم که روی این نوار کاستهای مکسل آبی ضبط شده بود و من همش اون آهنگ دختر ایرونی و صحنه و برو دیگه دوست ندارم رو راه به راه گوش میکردم.
.
.
.
همون رنویی که یکبار آتیش گرفت و یکبار هم میله تعادلش شکست و اتاقش افتاد روی زمین!
.
.
.
همون رنویی که یکبار آتیش گرفت و یکبار هم میله تعادلش شکست و اتاقش افتاد روی زمین!
۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه
۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه
سکه شده 450 هزار تومن
دختر هم نشدیم بریم عروسی کنیم بعدش مهریه مون رو بذاریم اجرا تا به یه نون و نوایی برسیم!
۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه
تفکرات نابهنگانم (7)
چرا وقتی یک مرده رو از تو قبر در میارن میگن نبش قبر شده؟ اصن چرا نبش؟ مثلن نمیگن مستقیم قبر یا فلکه اول دست راست یا بن بست دوم! شاید نبش یک قبر دیگه،خیابون باشه!
۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه
۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه
۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سهشنبه
خب خره دوست دارم!
تو که چشمات خیلی قشنگه ، رنگ چشمات خیلی عجیبه ، تو که این همه نگاهت ، واسه چشمام گرم و نجیبه
.
.
.
چرا بله نمیگی؟
.
.
.
چرا بله نمیگی؟
۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه
شغل داماد 16
+ آقای داماد چه کاره ان؟
- ایشون تو درمانگاه سر کوچه پسر بچه های مردم رو ختنه میکنن!
+ عجب حالا چرا این کار رو انتخاب کردن؟
- پسرم خودت توضیح بده!
* والاه ما میخواستیم دوبلور بشیم اشتباهن دول بر شدیم!
۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه
۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)