وطن يعني همش درگير, درگير
وطن يعني همين بنزين همين نفت
همين نفتي که توي سفره ها رفت
وطن يعني تمومه سهمه ملت
يه تيکه نون و باقي هم خجالت
وطن يعني ليسانس علاف
بيکار کمي چائي کمي قليون و سيگار
وطن يعني که اصلاحات چيني
وطن يعني که روز خوش نبيني
وطن يعني همين آئينه دق
وطن يعني خلايق هر چه لايق
وطن يعني تحمل,تاب,طاقت
وطن يعني حماقت در حماقت
یک شنبه 26/مهر/1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر